موی پریشون

ساخت وبلاگ

از وقتی چشو باز کرد جلو پاش 
سنگ بوده همیشه مه و راه 
تنگ میشده زیر پا له و آه 
انگ میزدن و شاد نبود میزد گوشه ی اتاق 
چنگ به صورتش ببوسنش 
رنگ نمیده سیلیه داده به لپاش 
رنگ یه روز اگه کسی بهش چیزی نگه 
تعجب میکنه عادت داره بکوبنش 
سوار بشن و بروننش 
آقاش میگفت که پول کمه فک کردی یه لول بسه ؟ 
سطل زباله رو دیدی؟! 
چه بوش بده توش چپوندنت 
گفت این خونمه باور نکن 
درک کن قربت واسه اون یه عالمه 
این شهرو کلا دوست نداره 
آرزوشه غریبه رو پوست نذاره دست 
وجود نداره نه یه راه دیگه 
راه جلو روش فراره 
قصد داره یه شازده ببینه که اسب سواره 
اسب و نور فواره کرد توی دل ، باد تو موی ول 
دستا باز وایساده رویه پله ای که میخوره بالا 
گل روی تل 
چرا فرق وقتی جامونه پهلوی گل..

سنگین...
ما را در سایت سنگین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmc76 بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:35